امي تيسامي تيس، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

امی تیس،فرشته ما

کفشها

پريروز امي تيس رو بردم مهد .  كتوني و جوراب كوتاه مچي پوشيده بود.موقع تحويل گرفتنش در حالي كه بخاطر پروژه جديد كاريم ديرتر از هميشه دنبالش رفتم  هر چي توي كمدهاي جاكفشي گشتم اثري از كفشاش نديدم و با ناباوري باز هم به جستجو ادامه دادم.من از اين مسئله چون براي خودم قبلا كه محصل بودم پيش اومده بود خاطره خوشي نداشتم. امي تيس هم بخاطر تعدد كفش و دمپايي كه براش ميگيريم  و رفت و آمدهاش به منزل اقوام معمولا چيزهايي جا ميذاره.مثل همين سفر اخير كه دمپايي خرگوشيهاي مورد علاقشو در دستشويي خونه خاله جا گذاشته و هي يادشون ميكنه. خلاصه كه خيلي به من برخورد كه كفش دخترك من كه هم خودم و هم دخترك خيلي دوستشون داريم سر جاشون نيستن و  الان...
21 مهر 1390

ماموریت با مامان

دخترک زندگی ما چند روزی با مامانش عازم ماموریت شدن.برنامه ماموریت مامان طوری بود که اولش صحبتهای رسمی بود و معرفی سیستم جدید.از اونجایی که گروه ما دو سه ساعتی زودتر از برنامه وارد جلسه شده بود و انتظار میکشید امی تیس هم نقاشیها شو کشیده بود و رنگ آمیزیها انجام شده بود و دو سه تا سررسید همکاران هم از خط خطیها و نقاشیهای جوجه و آقا گرگه و پلنگ صورتی درامون نمونده بودن دیگه تذکرها و هیس هیسهای درگوشی من جواب نداد و طفلک خسته شده بود.اینه که یهو بهم گفت: - اککککهی مامان دیگه شورشو درآوردی .چقدر تذکر میدی!!!اصلا زنگ بزن خاله هام بیان منو ببرن. دوتا پا داشتم دوتاقرض کردم و سریع بردمش بیرون از اتاق که حواس بقیه پرت نشه.در جا زنگ ...
19 مهر 1390

برنده

از طرف امی تیس: خوب... من از برنده شدنم در مسابقه روز دختر خیلی خوشحالم و خدا رو شکر میکنم . از نی نی وبلاگ هم تشکر میکنم و از همه دوستان عزیزی که به من تبریک گفتن. قرار شده عکسی از من در ویترین نی نی وبلاگ برای ١ هفته به نمایش دربیاد.. این عکس رو که با این بره کوچولو گرفتم برای خودم و مامان و بابام قشنگه و با وجودیکه کیفیت بالایی نداره همینو دوست دارم اونجا بذارین باز هم متشکرم.   ...
9 مهر 1390
1